غلام همت آنم که زیر چرخ کبود
ز هر چه رنگ تعلق پذیرد آزاد است
برو طواف دلی کن که کعبه مخفی است
که آن خلیل بنا کرد و این خدا خود ساخت
((بیایید به چشمانمان بیاموزیم آسمانی ببینند))
رنگ حناست پایت یا خون عاشقانت
از جان توان گذشتن پای تو در میان است
هر که در این دهر مقرب تر است
جام بلا بیشترش میدهند
من اناری را می کنم دانه
به دل می گویم :
خوب بود این مردم
دانه های دلشان پیدا بود