درد دل

 دلم فریاد می خواهد ولی در گوشه ای تنها. که بی آزار با دیوار نجوا می کنم هر شب. کجا دنبال مفهومی برای عشق می گردی که من دراین واژه را تا صبح معنا می کنم هر شب. تو را گم می کنم هر روز و پیدا می کنم هر شب . بدین سان خواب ها را با تو زیبا می کنم هر شب . مرا یک شب تحمل کن که تا باور کنی جانا چگونه با جنون خود مدارا می کنم هر شب . تمام سایه ها را می کشم در روزن مهتاب   حضورم را ز چشم شهر حاشا می کنم هر شب . تو را گم می کنم هر روز و پیدا می کنم هر شب بدین سان خواب ها را با تو زیبا می کنم هر شب . تبی این کاه را چون کوه سنگین می کند آنگاه چه آتشها که در این کوه برپا می کنم هر شب . تماشاییست پیچ و تاب آتش آخ خوشا بر من که پیچ و تاب آتش را تماشا می کنم هر شب . مرا یک شب تحمل کن که تا باور کنی جانا چگونه با جنون خود مدارا می کنم هر شب . تمام سایه ها را می کشم  روزن مهتاب . حضورم را ز چشم شهر حاشا می کنم هر شب